مهدی نورعلی، سردبیر میراث آریا در یادداشتی نوشت: هفته دفاع مقدس در تاریخ معاصر ایران، نمود یک تمدن و تجربه هویتی است؛ تجربهای که نشان داد ملتها تنها با قدرت سخت نمیایستند، بلکه با حافظه جمعی، انسجام اجتماعی و باور به ظرفیتهای خود میتوانند مرزهای استقلال و آزادی را حفظ کنند. دفاع مقدس، در معنای عمیق خویش، مدرسهای است که در آن ملت ایران آموخت مقاومت نه صرفاً به معنی ایستادگی در برابر دشمن، بلکه به معنای بازآفرینی اراده جمعی، تبدیل تجربه زیسته به سرمایه ملی و خلق گفتمانی نو در باب هویت و فرهنگ است. همانگونه که مورخین حافظه جمعی میگویند، تجربههای دردناک، وقتی روایت شوند، از زخم فردی به حافظه جمعی تبدیل میشوند و به ستونهای مشروعیت ملی بدل میگردند؛ دفاع مقدس نمونهای زنده از این فرآیند است.
امروز، کمتر از سه ماه پس از پایان جنگ ۱۲ روزه تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، این حافظه تاریخی بار دیگر در میدان عمل آزموده شد. این جنگ کوتاه اما پرمعنا، نه تنها عرصه نظامی، بلکه میدان رسانه، سیاست و دیپلماسی بود؛ جایی که خرد راهبردی ایران توانست قدرت بازدارندگی، مشروعیت و نفوذ خود را تثبیت کند. همان روحیهای که در دهه شصت، ملت ایران را در برابر حملات پیوسته ایستاده معرفی کرد، امروز در قالب فناوری، رسانه و هوشمندی استراتژیک، توانست تصویر ایران را در سطح جهانی بازتعریف کند: ایرانی که از دل حافظه مقاومت تغذیه میکند، اما در عین حال با تحلیل دقیق، پاسخهای هوشمندانه و راهبردی میدهد.
در این چارچوب، روز جهانی و هفته گردشگری فرصتی استثنایی ایجاد میکند تا این مقاومت از سطح سخت و نظامی، به سطح فرهنگی و تمدنی ارتقا یابد.
شاید در نگاه نخست، جنگ و گردشگری دو حوزه متضاد به نظر برسند؛ یکی روایت زخم و ایستادگی، دیگری بازنمایی زیبایی، سفر و زندگی. اما در افق تمدنی، این دو مکمل یک حقیقتاند. دفاع مقدس و جنگ ۱۲ روزه نشان دادند چگونه باید ایستاد؛ گردشگری نشان میدهد چگونه باید روایت کرد. ملتها تنها با اسلحه نمیایستند؛ ماندگاری آنها در جهان از مسیر روایت و حافظه فرهنگی شکل میگیرد. گردشگری فرهنگی، یادمانی و جنگی میتواند این حافظه را به سرمایهای جهانی بدل کند و تصویر ایران را از کشوری درگیر جنگ، به ملتی روایتساز، فرهنگآفرین و تمدنمحور ارتقا دهد.
یادمانها، موزهها، مناطق عملیاتی و خاطرات شفاهی رزمندگان، در این مسیر نه فقط سرمایه ملی، بلکه دارایی جهانیاند. همانگونه که اندرسن در نظریه ملتهای خیالی بیان میکند، ملتها از طریق روایت و حافظه مشترک ساخته میشوند؛ ایران با بازنمایی این خاطرات زنده، نه تنها حافظه خود را تقویت میکند، بلکه مخاطب جهانی را با واقعیت مقاومت و فرهنگ ایرانی آشنا میسازد. این یادمانها، خاکریزهای دیروز و موزههای امروز، پلی هستند میان زخمها و امید، میان مقاومت و روایت، میان گذشته و آینده؛ و این همان دیپلماسی فرهنگی است که میتواند تصویر ایران واقعی را به جهان عرضه کند.
رسانهها در این مسیر خط مقدماند. اگر دیروز میدان نبرد عرصه توپ و تانک بود، امروز میدان جنگ، عرصه روایت و تصویر است. قلم روزنامهنگاران، دانشگاهیان و متفکران رسانهای باید همچون ابزار استراتژیک عمل کند؛ نه برای تحریک احساسات گذرا، بلکه برای ساخت تصویری پایدار و معتبر از ایران در ذهن مخاطب جهانی. هر گزارش تصویری، مستند دیجیتال، مقاله تحلیلی یا محتوای چندرسانهای، میتواند جبههای تازه در این نبرد روایت باشد.
هفته دفاع مقدس و هفته گردشگری، در ظاهر دو مناسبت متفاوتاند، اما در حقیقت دو جریان همافزا هستند؛ یکی روایت ایستادگی و خون، دیگری روایت فرهنگ و امید. هنگامی که این دو در کنار هم قرار گیرند، مانیفستی جامع از ایران امروز ساخته میشود: ایرانِ مقاوم، ایرانِ فرهنگی، ایرانِ الهامبخش برای جهان.
این تصویری است که باید در رسانهها طنینانداز شود؛ تصویری که نشان میدهد ایران، ملتی است که از دل آزمونهای سخت، به بلوغ رسیده و حافظه مقاومت خود را به سرمایهای جهانی برای صلح، فرهنگ و دیپلماسی تبدیل کرده است.
انتهای پیام/

نظر شما